جان عزیز ؟...


می دونی عزیز...

برام سخته از درد گفتن وقتی درد این همه آدم گرسنه رو می بینم...

ولی...اومدم که دردامو بریزم بیرون...شب یلداست...وقتی می آم پای این کامپیوتر خوابم می گیره...وقتی می رم تو رختخوب دراز می کشم مغزم پر می شه از افکار مزاحم...افکاری که از دلت شروع می کنه...همین جوری می خوره و می یاد بالا...می آد تا زیر گلوت گیر می کنه...دوباره از اول...گلوم از بغض درد می کنه...یه هفته ای می شه ...هنوز برام عادت نشده ولی خودمونیم...خوب ساختی باهاش عباس...ولی باورت می شه...آره باورم می شه و خوشحالم...

دلی ندارم که به کسی هدیه بدم...غرور شکستمو با گچایی که از دیوارای قلبت کنده کاری کردم دارم می بندم...امیدوارم دیگه بر نگردی...من دیگه برگشتنی نیستم...یه دل نو خریدم گذاشتم جای اون دله...ولی هنوز یه کمی محوه...توش باید یه چیزی بریزم تا شکل بگیره ...ولی چیزی ندارم...

 

دستام خالیه... سنگینم از سکوت...

دستام خالیه... سنگینم از سکوت...


دستام خالیه... سنگینم از سکوت...


دستام خالیه... سنگینم از سکوت...


دستام خالیه... سنگینم از سکوت...

 

نظرات 5 + ارسال نظر
حسین استقلالی دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:42 ق.ظ http://only4you.persianblog.com

سلام دوست عزیزم.خوبی.انشاالله که خوب و سر حال باشی.اگه weblog من رو قابل دونستی سری بزن.اگه تونستی logo یا link من رو هم بذار.خبرشو بده تا جبران بکنم عزیز.نکرتم.by

ساحل دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:52 ق.ظ http://saheloderakht.blogsky.com

دستا همه خالیه...همه ...همه...!!!!!

سلمان دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 11:33 ب.ظ http://salman22.persianblog.com

موفق ...

نسیم شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:15 ق.ظ http://naseem1313.persianblog.com

*بعد بعد هم ..:-&*

[ بدون نام ] دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:21 ق.ظ

دلتو خریدارم...چند میفروشی...؟حاضرم جونم رو هم بدم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد