دوستون دارم...
بیمارستان رسالت تهران...شب دهم دی و شب سال نوی میلادی...برف سنگینی می اومد...من قراره به دنیا بیام...برام دعا کنید...فقط همین...قربان همتون...دوستون دارم...
بیمارستان رسالت تهران...شب دهم دی و شب سال نوی میلادی...برف سنگینی می اومد...من قراره به دنیا بیام...برام دعا کنید...فقط همین...قربان همتون...دوستون دارم...
خوش اومدی آقا عباس...:)
اولین نفر که بهت تبریک گفت من بودما...حواست باشه ...؛)
ایشالا هزارو شونصد سال دیگه هم زنده باشی و بلاگ بنویسی و ....! بازم تولدت مبارک...
حواسم هست عاطفه خانوم...
ممنون...ولی عمر دراز وقتی ارزش پیدا می کنه که...
بازم ممنون...
:)...پس تصمیم گرفتی بیای نه...برات دعا می کنم دنیا دوست داشتنی و عجیبیه...محکم بیا...کم نیار....خوش اومدی ...مبارک باشه:)
عجب ماه باحالیه . من این قد تولد دوست دارم که نگو . خیلی دوست دارم . راستی این جوری میخندیدی که یه وقت موش دندونات رو نخوره ؟! الان ۱۹ تا کم داره . مگه نه ؟؟؟
آره علی جون ۱۹ سال تازه تموم شد...۱۹ سال عمر...موش هم نمی خوره...دندونامو از کجا دیدی ؟ ...قربانت...
سلام امیر جان. چطوری؟ بازهم یه وبلاگ دیگه؟..........خیلی خوشگله....مبارک باشه هم بلاگت هم تولدت ..........ایشالله صدسال عمر کنی.بای
تولدت مبارک ! تو برای ما دعا کن ! دعای نوزادان بهتر می گیره !
من یکشنبش بهت تبریک گفتم آره...؟توی اوتوبوس...یادته که...؟